کد مطلب:77644 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:122

خطبه 160-در بیان صفات پیامبر











و من خطبه له علیه السلام

یعنی از خطبه ی امیرالمومنین علیه السلام است:

«بعثه بالنور المضی ء و البرهان الجلی و المنهاج البادی و الكتاب الهادی. اسرته خیر اسره و شجرته خیر شجره، اغصانها معتدله و ثمارها متهدله. مولده بمكه و هجرته بطیبه. علابها ذكره. و امتد بها صوته.»

یعنی برانگیخت از برای رسالت خدای تعالی پیغمبر صلی الله علیه و آله را به نور روشن نبوت و به برهان و حجت واضحه ی معجزه و به راه ظاهر شریعت و به كتاب راهنماینده ی قرآن، گروه او و عشیره ی او بهترین گروه و عشایرند و درخت او كه نفس نفیسش باشد، بهترین درختها است. شاخه های آن درخت كه اهل بیتش باشند، در حد اعتدال و استقامتند، به حسب اخلاق و اعمال و میوه های آن كه علوم ایشان باشد، آویخته و دسترس طالبین است.

محل ولادت او مكه ی معظمه است و هجرت و سفر او به سوی طیبه است، كه مدینه ی مشرفه است. بلند شد ذكر او در آنجا و كشیده شد آوازه ی او به اطراف و اكناف از آنجا.

«ارسله بحجه كافیه و موعظه شافیه و دعوه متلافیه. اظهر به الشرائع المجهوله و قمع به البدع المدخوله و بین به الاحكام المفصوله. فمن یبتغ غیر الاسلام دنیا تحقق شقوته و تنفصم عروته و تعظم كبوته و یكن مابه الی الحزن الطویل و العذاب الوبیل. و اتوكل علی الله توكل الانابه الیه و استرشده السبیل المودیه الی جنته، القاصده الی محل رغبته.»

یعنی فرستاد خدای تعالی او را بر بندگان با دلیل كفایت كننده از معجزات و با پند شفادهنده از قرآن و با خواندن به سوی اسلام، تدارك كننده از فوت شده ی زمان سابق جاهلیت. و ظاهر گردانید به او راههای مجهوله را كه قوانین شرعیه ی خاصه به ملت او باشد و بركند به او بدعتهای معیوبه ی ادیان باطله را و آشكار گردانید به او احكام ممتازه ی

[صفحه 714]

دین اسلام را، پس كسی كه طلب كرد به غیر از دین اسلام دینی را، ثابت می گردد شقاوت او و گسسته می شود حلقه ی نجات او و بزرگ می شود به رو درآمدن او و می باشد مرجع او به سوی اندوه دراز و عذاب هلاك سازنده در روز قیامت. و اعتماد می كنم بر خدای تعالی اعتماد كردن بازگشت به سوی او و طلب می كنم نمودن راهی را كه رساننده باشد به سوی بهشت او، راست رونده باشد به سوی جایگاه رضای او.

«اوصیكم عباد الله بتقوی الله و طاعته فانها النجاه غدا و المنجاه ابدا، رهب فابلغ و رغب فاسبغ و وصف لكم الدنیا و انقطاعها و زوالها و انتقالها. فاعرضوا عما یعجبكم فیها لقله ما یصحبكم منها، اقرب دار من سخط الله و ابعدها من رضوان الله، فغضوا عنكم-عبادالله-غمومها و اشغالها، لما قد ایقنتم به من فراقها و تصرف حالاتها.»

یعنی وصیت می كنم شما را ای بندگان خدا! به تقوای خدای تعالی، یعنی پرهیزكاری از جهت خوف خدا و به فرمان برداری خدا، پس به تحقیق كه تقوی و طاعت باعث رستگاری است در فردای قیامت و رستگاری همیشه ای است.[1] ترسانید پیغمبر صلی الله علیه و آله مردم را، پس مبالغه كرد در ترسانیدن و ترغیب و تحریص كرد مردم را به طاعت خدا، پس تمام كرد تحریص را و صفت كرد از برای شما دنیا را و منقطع شدن دنیا را از شما و نیست گردیدن متاع دنیا را و منتقل شدن دولت دنیا از شما به دیگران به مرگ شما، پس سرباز زنید از چیزهایی كه خوش می آید شما را در دنیا، از جهت اندك بودن آن چیزی كه به همراه شما می آید از مال دنیا كه همان كفن شما باشد. دنیا نزدیكترین سرایی است به سرای غضب خدا كه جهنم باشد و دورترین سرایی است به سرای خشنودی خدا كه بهشت باشد. و بازدارید از شما ای بندگان خدا غمهای دنیا را، از جهت آنچه را كه یقین شما حاصل است به او از مفارقت دنیا به موت و تغییر احوال دنیا به مرگ.

«فاحذروها حذر الشفیق الناصح و المجد الكادح و اعتبروا بما قد رایتم من مصارع القرون قبلكم: قد تزایلت اوصالهم و زالت ابصارهم و اسماعهم و ذهب شرفهم و عزهم و انقطع سرورهم و نعیمهم، فبدلوا بقرب الاولاد فقدها و بصحبه الازواج مفارقتها، لا یتفاخرون و لا

[صفحه 715]

یتناسلون و لا یتزاورون و لا یتجاورون.»

یعنی بترسید[2] از دنیا مثل ترسیدن امام مشفق پنددهنده ی شما و ساعی و رنج برنده در هدایت شما و عبرت بگیرید به آن چیزی كه به تحقیق دیدید شما از قبرهای مردمان عصر پیش از عصر شما، به تحقیق كه از هم جدا شد اعضای آنها كه به هم وصل بود و نیست گردید گوشها و چشمهای ایشان و رفت بزرگی و عزت ایشان و بریده شد خوشحالی و با ناز و نعمت بودن ایشان، پس مبدل شد از ایشان نزدیكی فرزندان به نبودن فرزندان و مصاحبت زنان به مفارقت ایشان، در حالتی كه مفاخرت نمی كنند به آن آباء و اولاد و ازواج از یكدیگر و طلب زاییدن اولاد نمی كنند از وصلت با یكدیگر و زیارت یكدیگر نمی كنند و همسایگی با یكدیگر نمی نمایند و هر یك مشغول و گرفتار به اعمال خود باشند.

«فاحذروا عباد الله حذر الغالب لنفسه، المانع لشهوته، الناظر بعقله، فان الامر واضح و العلم قائم و الطریق جدد و السبیل قصد.»

یعنی پس بترسید ای بندگان خدا! مثل ترسیدن كسی كه غالب و قاهر است مر نفس اماره ی خود را و مانع است خواهش خود را، نگاه كننده است به عقل و هوش خود نه به خیال و وهم خود، پس به تحقیق كه امر دین واضح است و نشانه ی هدایت برپا است و راه نجات نمایان است و راه خدا راست است.

[صفحه 716]


صفحه 714، 715، 716.








    1. شیوه ی نگارش كهن به جای «همیشگی».
    2. چ: یعنی پس.